پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

محمد پارسا دنیای تازه من و بابا

پارسا جونم به دنیا اومد

1391/11/23 21:07
نویسنده : آرزو
151 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه صبح بود که با شوهرم رفتیم بیمارستان نوار قلب گرفتن و بعد مامای خودم که کلاس بارداری رو پیشش می رفتم گفت یه سونو هم بده دودل بودم گفتم سونو بدم یا نمیخواد بالاخره تصمیم گرفتم انجام بدم که دکتر دید ضربان قلب پایینه و هیچ آبی نیست نمره سونو رو پایین داد و من رفتم دوباره به خانم عالمیان (ماما) نشونش دادم گفت باید بستری بشی به دکترمم زنگ زد من دوست داشتم طبیعی زایمان کنم و درد مادر شدن رو بفهمم اما با این وضع و اینکه وزن نی نی نازم بالا بود مجبور به سزارین شدم ساعت ١ بستری شدم و ساعت ٧ قرار شد دکتر بیاد تمام این لحظات رو تو زایشگاه به نی نی فکر میکردم بهش میگفتم که دیگه کم کم وقت اومدن به دنیاست دیگه ساعت های آخریه که اون تو میگذرونی وای چه لحظاتی بود. تنها داخل زایشگاه بودم کسی رو نمیذاشتن بیاد پیشم به نی نی ام فکر میکردم که قرار بود ببینمش شیرین بود.

بالاخره شب شد و نوبت عملم رسید کمی استرس داشتم از دکتر خواستم بیهوشی کامل بشم و بیهوش شدم و بالاخره پس از ماه ها انتظار ساعت ٩ و ٤٥ دقیقه پسر ناز من دنیا اومد.وقتی به هوش اومدم چند دقیقه بعد پارسا رو آووردن چه حسی بود حس پیداکردن یه گمشده حس عجیب که وصف نداره نمیشه تعریفش کرد فقط باید تجربه کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)