من یک مادرم
عزیزم یک سال و یک ماه و چند روزی میگذره از اومدنت . از بهار شدن زندگی ام از آب شدن تمام یخ های زمستانی زندگی ام. گلم منو ببخش یرای کوتاهی هایم که میدونم در حقت کردم شاید سرگرمی ها و شاید سردرگمی ها گاهی باعث شده با کودکی تو نسازم ببخش من هر چه سعی کنم این تن من که آدم بزرگ شده گاهی لطیف بودن کودکانه ات را نمیتواند بفهمد. عمر دوباره من بوسیدن هایم را بپذیر که از اعماق قلبم است و آرامشی است بر فوران عشق درونی ام. بارها، بارها و بارها گفتم چقدر دوستت دارم و بازم میگویم دوستت دارم. کوتاهی هایم را برای این دوست داشتنم ببخش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی