مشهدی پارسا
عزیز دلم مشتی مامان ١٤ خرداد برای اولین بار شما پا به حرم امام رضا گذاشتی قربون دل کوچولوت برم امیدوارم همیشه قبل اینکه دل تنگ امام رضا شی بطلبت و منم باهات باشم حتما حتما! راستی مامانی ممنونم که موقع نماز صبوری میکردی تا من نمازمو بخونم و اصلا گریه نمیکردی گلم.
مسافرت شیرینی بود اگرچه دردسرای خودشو داشت و من نتونستم چندان زیارت برم اما با وجود پارسا همه چی انگار یه جور دیگه بود و یه صفای دیگه داشت. پارسا تو سفر بدخواب شده بود و هوا هم به شدت گرم بود مجبور میشدیم آب یخ حوضو به صورت و دست پارسا بزنیم. اولش گریه میکرد اما بعد دید انگار خیلی خوبه برای رهایی از این گرما دیگه گریه نمیکرد. قربونش برم خودم بردمش داخل و چشمشو به حرم آقا نورانی کردم و با هم سلام دادیمپارسا هم چند دقیقه ای به حرم زل زد انگاری که سلام داد.برخلاف بعضی ها که میگن با بچه کوچیک نمیشه مسافرت رفت من میگم خیلی هم سخت نبود فقط کمی پارسا اذیت شد.