اولین دریا
دیگه طاقت نداشتم آخه من عاشق دریام اما امسال تابستون اصلا نرفتم دریا.هرطور شده باید تو رو میبردم که دریارو ببینی که چه زیباست. ساعت ١٢ ظهر بود اما مهم نبود گرم بود اما مهم نبود لباس پوشیدیم و دوتایی رفتیم به سمت فریدونکنار. هر چند کلا یه نیم ساعتی بیشتر نبودیم اونجا بعدشم خوابت گرفت هر چند مامانی اصلا سیر نشد و باز دریا میخواد اما کمی آرومتر شدم. تو چی مامانی دریارو دوست داشتی؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی